جدول جو
جدول جو

معنی سر در گریبان کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

سر در گریبان کشیدن(حَ کَ دَ)
عزلت گرفتن. کنار کشیدن: متعرضان مملکت و متمردان دولت سر در گریبان عزلت کشیدند. (سندبادنامه ص 9).
سلامت خواهی از چشم بدان سر در گریبان کش
که از گردن فرازی بر هدفها تیر میریزد.
صائب
لغت نامه دهخدا